بيمه عمر برخلاف كشورهاي ديگه در ايران از قدمت زيادي برخوردار نيست و در گذشته نه چندان دور نوعي شرط بندي در جان انسانها قلمداد ميكردن به همين دليل بيمه نامه جديدي بشمار ميره و عملا فرهنگ آن در اين كشور ما بتازگي در حال جا افتادنه .جان انسان با ارزشترين سرمايه اوست كه در طول عمرش فقط يكبار بخطر (مرگ) ميافته. به همين جهت وقتي سالم و جوان هستيم احساس نيازي به داشتن بيمه عمر نميكنيم و زمانيكه مسن و بيمار ميشيم شركت بيمه ريسك پوشش بيمه عمر را قبول نميكنه ، بنابراين هرگز بيمه عمر نداريم مگر اونايي كه كارمند دولت هستند و اجبار تحت پوشش يك بيمه نامه عمر ناقص و مختصر هستند.
جالب اينكه ما انسانها براي كليه سرمايه هاي خود ارزش قائليم غير از باارزشترين سرمايه خود؟از طرف ديگه خود را عاطفي ، با احساس مسئوليت بالا در قبال خانواده خود ميدونيم در کشورمان سالانه 28000 نفر فقط در تصادفات جان خودرا از دست ميدن كه اغلب جوان و سرپرست خانوار بوده ، هرگز نمشه تبعات روحي و عاطفي اين فقدان را براي عزيزان جبران كرد، آيا ميتوان بخشي از آثار سوء اقتصادي مترتب بر خانواده متوفي را جبران نمود؟
پس چرا دست روي دست گذاشتيم ؟ آيا بايد مثل گذشتگان كار از كار بگذرد تا نياز واجب زندگي امروزه را احساس كني ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
:: موضوعات مرتبط:
بيمه عمر , ,
:: بازدید از این مطلب : 911